علی علیه السّلام در محراب
فرو ریزد بـه دامـن، از سپهـر دیده کـوکب هــا
علـی این مظهـر عدل الهـی چون دگـر شب هـا
--------------------
چـه در پیش است کز باغ فلک بـوی خزان خیزد
ز دشت شب چو نرگس هـا نمی رویند کوکب هـا
--------------------
مگـر رنگین ز خون پـاک او محراب خواهد شـد
کـه می روید بـه ناکامی گل افسوس بـر لب هـا
--------------------
تب و تابی به جانش شعله افکنده است و می داند
که در خون سحـر بی تاب می گردد از این تبها
--------------------
چـه افتــاده است در کـرّوبیــان عالـم بــالا
کـه مـی گریند و مـی نالند با فـریاد یا رب هـا
--------------------
علـی، کو دین احمد را علم بـر بـام گـردون زد
ز پـا افکند بـا تیغ دو سر رایــات مـرحب هـا
--------------------
چـو مهر خـاوری غلتید، در خون سحـرگاهـان
به هنگامی که با معبود، در دل داشت مطلب هـا
--------------------
علی شد کشته باشمشیر کین کز دیدگان،مشفق
فـرو ریزد بـه دامن از سپهـر دیده کـوکب هـا
نظرات شما عزیزان: